خورشید هنر نصف جهان غروب کرد (به یاد رضا ارحام صدر)

« این مطلب که گفتگویی با برخی از چهره های هنری کشورمان در شب درگذشت شکر پاره هنر ایران زمین ( استاد رضا ارحام صدر ) می باشد، در شماره 23 هفته نامه "اسپادانا"ی اصفهان به چاپ رسید»



خورشید هنر نصف جهان غروب کرد


واپسین مراحل آماده سازی هفته نامه را پشت سر می گذاشتیم که پیامکی از سوی یکی از همکاران رسانه ای تحریریه اسپادانا را غرق در اندوه کرد.

پیامک کوتاه بود" خورشید هنر نصف جهان غروب کرد. یاد استاد رضا ارحام صدر گرامی باد". چنین دردی نه تنها برای اهالی هنر و یا برای اهالی شهر هنر پرور اصفهان که برای ملت هنر دوست ایران جانگداز و غیر قابل باور بود. این بغض فرو خفته در میان اعضای تحریریه اسپادانا زمانی ترکید که عکاس هفته نامه به ذکر خاطره ای از استاد ارحام صدر پرداخت.

علی محمدی گفت: این اواخر برای تهیه یک گزارش به منزل استاد رفته بودیم و نزدیک 5 ساعت در منزل وی به گفتگو و تهیه عکس پرداختیم. در هنگام خداحافظی عکسی از ایشان گرفتم و در همان لحظه به من گفتند « تو تنها کسی هستی که از من این همه عکس داری، مطمئن باش پس از مرگ من خیلی ها به سراغ این عکس ها خواهند آمد.» و این عکس بر روی نخستین صفحه این شماره اسپادانا جای گرفت.

همین پیامک کوتاه سبب شد تا با برخی از اهالی هنر ایران که در مقاطعی با شکر پاره عروس مشرق زمین (اصفهان) مراوده داشته اند گفتگویی تلفنی داشته باشیم و خاطره شیرینی های این بزرگ مرد را گرامی داریم. یادش شاد و روانش در مینو باد.

حسن اکلیلی در حالی که صدایش آکنده از اندوه بود این ضایعه را جبران ناپذیر دانست و گفت: بهتر است چنین هنرمندانی را تا زمانی که زنده هستند دریابند.

وی در وصف فضایل و ویژگی های برجسته اخلاقی ارحام صدر یادآور شد: ایشان قریب به پنجاه سال خدمتگذار مردم بودند و تئاترهای کمدی- انتقادی ایشان هموراه بیان گر مشکلات عمومی بود.

اکلیلی در پایان ضمن تاکید دوباره بر چهره مردمی این استاد مسلم تئاتر ایران زمین، گفت: دیگر کسی در این حوزه جای وی را نخواهد گرفت.

قطب الدین صادقی، نمایش نامه نویس برجسته و کارگردان تئاتر با ابراز ناراحتی از این ضایعه دردناک به اسپادانا گفت: تئاتر ایران یکی از مردمی ترین و شریف ترین خادمان خود را از دست داد.

وی افزود: من از دوران دانشجویی با ارحام آشنا شدم و هنگامی که برای نخستین بار شب نشینی در جهنم وی را دیدم به شدت تحت تاثیر هنر این مرد قرار گرفتم.

این استاد سینما و تئاتر، استاد رضا ارحام صدر را یکی از برجسته ترین و مردمی ترین هنرمندان دانست و گفت: ایشان به تنهایی تئاتر اصفهان را زنده نگاه داشته بود ولی متاسفانه پس از انقلاب بنا به دلایلی بسیار کم کار شد.

دکتر صادقی در پایان، این ضایعه دردناک را به خانواده ارحام صدر و تمامی اهالی اصفهان و هنر کشور تسلیت گفت و افزود: امیدوارم که جوانان بتوانند ادامه دهنده راه این بزرگ مرد عرصه هنر ایران زمین باشند.


«ارحام صدر بزرگترین هنرمند کمدی زمانه ما بود.» این نخستین جمله داوود رشیدی در وصف شکرپاره اصفهان بود.

رشیدی با اشاره به پیشینه فعالیت های 60-70 ساله استاد ارحام صدر در حوزه تئاتر و سینما اظهار داشت: نوع کمدی وی با کمدی های دیگر متفاوت بود چرا که کمدی ایشان یک کمدی بداهه و به روز بود. وی از اتفاقاتی که در همان روزها رخ داده بود، در بداهه گویی های خویش بهره می جست و این هنر ذاتی ارحام بود.

وی افزود: بازی مسلط ایشان با این هنر ذاتی و لهجه شیرین اصفهانی بسیار جذاب و دوست داشتنی بود.

داوود رشیدی در ادامه به ذکر خاطره ای از این هنرمند تازه از میان رفته پرداخت و گفت: در زمانی که نمایش های ارحام صدر بر روی صحنه بود بسیاری از مردم از تهران و سرتاسر کشور نه برای دیدن سی و سه پل یا میدان نقش جهان که برای دیدن ارحام صدر رنج سفر را به جان خریده و به اصفهان می رفتند. او خود یکی از میراث های فرهنگی اصفهان به شمار می آمد.

این هنرمند برجسته تئاتر و سینمای کشور به سابقه همکاری خویش در تلویزیون ملی ایران به عنوان تهیه کننده یکی از سریال های آن زمان که با بازی رضا ارحام صدر به بهره برداری رسیده بود اشاره کرد و اظهار داشت: در این سریال که ما سوار بر درشکه ای در خیابان چهارباغ اصفهان مشغول فیلم برداری بودیم، من نقش شاگردی را ایفا می کردم که مشغول مصاحبه با استاد خویش است و به راستی وی حکم استادی را بر ما داشت.

استاد داوود رشیدی سخن خود را با ذکر این جمله به پایان رساند: نام رضا ارحام صدر در تاریخ هنر ایران جاودانه و ماندگار خواهد بود.

زاون قوکاسیان، مدرس سینما و تئاتر نیز با ابراز تاسف از درگذشت این هنرمند تئاتر گفت: رضا ارحام صدر، سرمایه بی نظیر برای هنر اصفهان و ایران بود و قدرت بداهه و تسلط بر صحنه وی در جهان نیز کم نظیر بود.

وی افزود: در همه عرصه های اجتماعی به وی‍ژه امور خیر، همیشه پیشگام بود و در اخلاق و انسانیت نیز کمتر انسانی مثل ارحام صدر سراغ دارم و البته همیشه در آثار خود ارزش ویژه ای برای اصفهان و اصفهانی ها قایل بود.

این منتقد برجسته سینما، افزود: آرزوی دیرینه ارحام صدر، احداث یک تالار تخصصی و استاندارد برای تئاتر اصفهان بود که به رغم تلاش مستمر وی هیچ گاه محقق نشد و این در حالی است که جای داشت مدیران فرهنگی اصفهان، یکی از تالارهای جدید الاحداث اصفهان را به نام وی نامگذاری کنند.

زاون قوکاسیان تصریح داشت: وی‍ژگی منحصر به فرد ارحام صدر در این بود که از روشنفکران سخت گیر تا مردم کوچه و بازار شیفته آثار وی بودند و حتی برخی تئاترهای این هنرمند برجسته تا یک سال بر روی صحنه و پرمخاطب می ماند و این رکوردی بی نظیر است.

وی گفت: من از سال 83 تا 86 در گفتگوهای متعددی که با وی داشتم، زندگی ارحام صدر را به نگارش درآوردم که به جرات می توان گفت زندگی نامه ای کم نظیر و بسیار جذاب به شمار می رود، ولی متاسفانه به دلیل این که موفق به چاپ این کتاب نشدم، امروز شرمنده این هنرمند هستم.

این هنرمند سینما و تئاتر افزود: به جرات می توان گفت که ارحام صدر از معدود هنرمندانی است که به دلیل شخصیت بسیار پاک وی، هیچ گاه دچار حاشیه نشد و شایعه ای از وی در جامعه منتشر نشد.

استاد جمشید مشایخی که لرزه صدای دلنشین اش گواه اندوهی سخت را می داد به اسپادانا گفت: بنده از سال 1337 که مرحوم ارحام صدر به همراه گروهی نمایش نامه ای به نام وادنگ را به تهران آوردند با ایشان آشنا شدم. در همان زمان رییس وقت اداره هنرهای دراماتیک به من گفت « تو هنرمندهای اصفهان را خیلی دوست داری، مهماندار این عزیزان می شوی؟» و من با جان و دل پذیرفتم.

وی افزود: در سیزده شبی که این گروه به نفع شیر و خورشید سرخ (هلال احمر کنونی) برنامه داشتند من همراه آنها بودم. بنده در آن وقت 24 سال سن داشتم و ارحام 35 ساله و در اوج خوشگلی و خوش تیپی بود. خدا را گواه می گیرم که دختران و بانوانی که گرد او جمع می شدند چنان برخوردی با آنها داشت که گویی دختران و یا خواهران خودش بودند و این فضیلت اخلاقی وی در آن سال بر رفتار من اثر شگرفی گذاشت و علاوه بر هنرمندی بی مانندش که من را شیفته خود ساخته بود، معلم اخلاق من هم شد.

این هنرمند برجسته کشور در ادامه تصریح کرد: من هر زمانی که به اصفهان مسافرت می کردم به دیدار وی می رفتم، چرا که از مصاحبت با ایشان بسیار لذت می بردم و از آنچه که ایشان به من می گفت درس می گرفتم.

جمشید مشایخی با ابراز ناراحتی مجدد از این ضایعه گفت: امشب با شنیدن این خبر بسیار متاثر شدم چرا که تصمیم داشتم در مراسمی که به مناسبت شب یلدا ترتیب داده شده بود و قرار بر این بود استاد ارحام صدر نیز در این مراسم حضور داشته باشند، سخنرانی خودم را با این جمله آغاز کنم و بگویم که ارحام قدم روی چشم همه ما گذاشته، ولی متاسفانه به قول شادروان علی حاتمی « همه عمر دیر رسیدیم! »

اما هنرمندان اصفهانی دیگری چون محمدعلی کشاورز و صدرالدین حجازی نیز در گفتگوهایی جداگانه ابعاد شخصیتی شادروان ارحام صدر را با ذکر خاطراتی از وی این چنین بیان کردند.

محمدعلی کشاورز با اشاره به نوع کمدی خاص ارحام صدر که از آن با عنوان کمدی موقعیت نام برد یادآور شد: نوع کمدی ارحام صدر در ایران تک بود و این زمانی بود که در ایران امپروازسیون وجود نداشت.

وی افزود: ارحام پیش از آن که هنرمند گران مایه ای باشد، انسان وارسته ای بود و من در آخرین کاری که افتخار همکاری با وی را داشتم، فیلم جعفر خان از فرنگ برگشته بود که در آنجا این ویژگی را به وضوح در ایشان دیدم.

کشاورز این ضایعه را برای جامعه هنری و به ویژه شهر هنرپرور اصفهان، بسیار دردناک دانست و به آخرین دیدار خود با شادروان ارحام صدر در سال گذشته و در مراسم تجلیل از پیش کسوتان هنر در اصفهان اشاره کرد و گفت: او یک طنز پرداز واقعی بود به گونه ای که مفاهیم را از جامعه می گرفته و به روی صحنه وارد می کرد.

صدرالدین حجازی نیز با اشاره به نجابت در گفتار و رفتار و نگاه استاد ارحام صدر در عین جذابیت، گفت: در حدود 40 سال پیش و در مراسم درگذشت یکی از اقوام نزدیک من، استاد ارحام صدر نیز حضور داشتند. در این مراسم ختم، من در عین کمی سن و سال محو ویژگی های شخصیتی ایشان شده بودم.

وی ادامه داد: پس از مدت زمانی احساس کردم که ایشان در مراسم حضور ندارند. به دنبال وی راه افتادم و دیدم که به آب انباری در یک خانه قدیمی رفتند و من دورادور نظاره گر حرکات ایشان بودم. آنچه که دیدم بسیار من را منقلب کرد. ایشان وضو گرفتند و در اتاق خلوتی به نماز ایستادند. پس از پایان یافتن نماز صورت او غرق در اشک بود و دیدم که چگونه این مرد با خدای خودش خلوت کرده است.

اکبر خامین، دیگر هنرمند اصفهانی نیز در وصف شکرپاره هنر نصف جهان به اسپادانا گفت: ایشان تحصیل کرده تئاتر نبود ولی تئاترش بی نظیر بود.

وی اظهار داشت: شما در هیچ کجای دنیا نمی توانید نمایشنامه ای را سراغ بگیرید که شش ماه، هشت ماه یا ده ماه بر روی صحنه باشد حتی در برادوی نیز چنین چیزی را هرگز نخواهید دید، ولی نمایش های وی دارای چنین وی‍ژگی منحصر به فردی بود.

خامین با تاکید بر این که هنر وی یک هنر ذاتی بود خاطر نشان ساخت: حتی در میهمانی های خصوصی نیز دیالوگ ها و گفتگوهایش به جا و به موقع و برای مخاطبش بسیار خاطره انگیز بود.

این فیلمساز اصفهانی افزود: ارحام صدر منهای زندگی فردی و چهره برجسته هنری اش، یک انسان والا بود.

اکبر خامین با تاکید بر این که وی مایه فخر و مباهات اصفهان بود بیان داشت: هرگاه از اصفهان و شاخصه های آن چون سی و سه پل، پل خواجو یا میدان نقش جهان نام برده می شود باید در ادامه نام ارحام صدر را نیز به این شاخصه ها اضافه نمود.

وی در پایان با ابراز تاسف از نبود خیابانی به نام این هنرمند برجسته اصفهانی به جایگاه ویژه استاد ارحام صدر به عنوان نمادی از اصفهان یاد کرد.