بیانیه‌شماره‌ 3 سازمانهای مردم‌نهاد در مخالفت با آبگیری سد سیوند

به‌نام خداوند جان و خرد

بیانیه‌ی شماره‌ی 3 سازمان‌های مردم‌نهاد در مخالفت با آبگیری سد سیوند

زمین را منم تاج تارک‌نشین / ملرزان مرا تا نلرزد زمین‌ 

   تنها توجهی سطحی به رسانه‌ها در همین چندماهه ما را از سیر دهشت‌ناک تخریب یادگارهای فرهنگی آگاه می‌کند: عبور مترو از کهن‌ترین خیابان درختی زنده‌ی جهان (چهارباغ)، تغییر مسیر راه‌آهن برای عبور از حریم منظر نقش رستم، کندن آبراه‌ها در کنار بنای تازه به‌ثبت‌ جهانی رسیده‌ی بیستون، سبز شدن یک‌باره‌ی دکل‌های برق در حریم مجموعه‌ی تاریخی – فرهنگی توس، تلاش برای اکتشاف نفت در کنار تنها زیگورات سالم جهان (در حالی‌که میادین مشترک نفتی‌مان بدون تلاشی از سوی ما در حال تخلیه از سوی هم‌سایگان است)، ساخت سازه‌ای تجاری با ارتفاع غیرمجاز در حریم درجه‌ی یک برج قابوس (شاهکار دوره‌ی سلجوقی)، آبگیری بی‌سروصدای کارون سه و به زیر آب رفتن بخشی از تاریخ عیلامی، طرح ساختن مغازه به‌جای بخشی از شبستان مسجد جامع صفوی تهران، نابودی آثار باستانی اولتان‌قالاسی دشت مغان، در آستانه‌ی نابودی قرار گرفتن تاق ساسانی گرا و دژ اشکانی کوه خواجه‌ی سیستان، ...

   همان‌طور که دیده می‌شود این ویران‌‌گری‌ها همه‌ی دوره‌های تاریخی را در سراسر ایران در بر می‌گیرند. و می‌توان به این فهرستِ کوتاه، نابودی چندین زیست‌بوم‌ و منطقه‌ی حفاظت‌شده، بی‌توجهی به برخی آیین‌ها و صنایع دستی و در خطر انقراض قرار گرفتن شماری جانور و گونه‌ی گیاهی را هم افزود. حال اگر ما توان‌ محدودمان را پخش کنیم می‌توانیم همه‌ی این یادگارها را نجات دهیم یا این‌که تنها راه را برای آنانی که – آگاهانه یا ناآگاهانه – مشغول به تخریب هستند باز کرده‌ایم؟ به‌گمان ما نباید تنها به اعتراضی – آن‌هم برای رفع تکلیف - بسنده کرد بلکه باید بتوانیم خواست‌مان را به سرانجام برسانیم تا آتش امید و انگیزه برای دنبال کردن این ‌راه مقدس هم‌چنان روشن بماند. اما این مهم به انجام نمی‌رسد مگر آن که همه‌‌ی ایران‌دوستان - در حد توان‌شان – خواهان و پی‌گیر آن باشند.

   شوربختانه سازمان متولی پاسداری از میراث فرهنگی در این‌زمینه کارنامه‌ای ضعیف دارد. اگر توجیهاتی چون کمبود بودجه و کمبود نیروی انسانی به نسبت گستردگی این میراث در سرزمینی چون ایران را به کناری نهیم (که البته همین کمبودها هم به ضعف عملکرد آن سازمان برمی‌گردد)، سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری حتی در مواردی هم که شامل این بهانه‌ها نمی‌شده است بسیار کوتاهی کرده؛ یا در مواردی همراهی کرده (مانند تأیید ساخت مجتمع در برابر خانه‌ی پیرنیا)، یا در مواردی اصلا اعتراضی نکرده در حالی‌که محق بوده (مانند آبگیری سد کارون سه که پیش از آن توافقاتی صورت گرفته بود تا کار باستان‌شناسان پایان گیرد)؛ یا فقط اعتراضی کرده ولی هیچ پی‌گیری نکرده (مانند اکثر مواقع، در حالی که حداقل می‌توانست به روشن‌سازی افکار عمومی – این صاحبان واقعی میراث فرهنگی – بپردازد)؛ و یا اگر اعتراض‌هایش گوش شنوایی پیدا کرده، اعتراضش را پس گرفته! (مانند نمونه‌ی ساخت پل هوایی در حریم شکارگاه خسرو پرویز که دادگستری رای به توقف پروژه و حکم به بازداشت شهردار کرمانشاه داد ولی سازمان شکایت خود را پس گرفت). فراموش نشود در موردی چون برج جهان‌نما هم، این کانون‌های مردمی چون کانون مدافعان حقوق بشر بودند که توانستند شهردار اصفهان را - تا حدی - وادار به عقب‌نشینی کنند وگرنه مسؤولان شهری اصفهان هیچ توجهی به موضع سازمان نداشتند، و دقیقا سخن بر سر این است که این بی‌اهمیتی به آرای سازمان، به کوتاهی‌های پیاپی خود سازمان برمی‌گردد و دیده نشده است که سازمان در موردی به جد پی‌گیر بوده باشد. در تازه‌ترین مورد وزارت نیرو درباره‌ی سدهای در حال ساخت استان کردستان به خواست باستان‌شناسان برای کاوش پاسخی نداده است، به‌طوری‌که نماینده‌ی زرتشتیان در مجلس شورای اسلامی ناگزیر از دادن تذکر به وزیر نیرو شد. در این بین حتا مصوبه‌ی هیأت دولت مبنی بر این‌که کارهای عمرانی در مناطق تاریخی تنها با مجوز سازمان میراث فرهنگی ممکن است نیز از ضمانت اجرایی لازم برخوردار نیست. در این مورد می‌توان به سد خاکی شور در منطقه‌ی عیلامی ایذه اشاره کرد که توسط جهاد کشاورزی و بدون توجه به این مصوبه ساخته و در هفته‌ی دولت سال جاری افتتاح شد.

   به همین خاطر است که فرصت اظهارنظر سازمان درباره‌ی اجازه‌ی آبگیری سد سیوند اهمیتی مضاعف می‌یابد چرا که به خاطر شرایط پیش‌آمده و انبوه اعتراض‌ها به ساخت آن سد و ژست مردم‌پسندی که وزارت نیرو ناچار از گرفتن آن شد این فرصت تاریخی به دست مسؤولان سازمان افتاد تا تعهد نسبت به وظیفه و عشق نسبت به مسؤولیتی که بر عهده‌شان است را نشان دهند، که تاکنون چنین نکرده‌اند.

   پیش از این 1) شانزدهم آذرماه سال گذشته بیانیه‌ی تعدادی از سازمان‌های مردم‌نهاد را که آبان‌ماه همان‌سال در پاسارگاد گرد آمده و آن را صادر کرده بودند به‌همراه درخواست «به عقب انداختن چهار ساله‌ی آبگیری سد سیوند» تحویل ریاست سازمان میراث فرهنگی دادیم (کم‌ترین زمان عنوان‌شده برای مستندسازی آثار تنگه‌ی بلاغی از سوی کارشناسان و باستان‌شناسان، چهار سال بوده است)، که بی‌پاسخ ماند؛ 2) بیست‌وسوم بهمن‌ماه سال گذشته نامه‌ای را برای شخص رییس‌جمهور فرستادیم و بر لزوم توقف ساخت سد سیوند با این استدلال پای فشردیم که «اگر در نتیجه‌ی مطالعات، آثار زیان‌بار سد قطعی تشخیص داده شد نیاز نباشد همانند بخش‌هایی از برج جهان‌نما تخریب شود تا علاوه بر اتلاف سرمایه‌ی ملی، باز بهانه‌ای باشد برای تخریب وجهه‌ی فرهنگی نظام»، که آن نامه را «مرکز رسیدگی به شکایات مردمی دفتر ریاست‌جمهوری» روانه‌ی سازمان میراث فرهنگی کرد تا به سرنوشت نامه‌ی پیشین دچار شود؛ 3) پیش از پایان سال 1384 به توسط یکی از همسایگان رییس‌جمهور، نسخه‌ای از نامه‌ی یادشده را به دست شخص ایشان رساندیم. هرچند پس از آن، یک‌بار از دفتر مردمی رییس‌جمهور با ما تماس گرفتند و اعلام وصول کردند ولی پی‌گیری‌های مسؤول روابط عمومی پایگاه هیچ نتیجه و در نتیجه هیچ پاسخی را به دنبال نداشت؛ 4) روز شنبه هجدهم آذرماه سال جاری شکایت خود را به‌استناد گزارش «جمع‌بندی و بررسی دیدگاه‌های کارشناسی درباره‌ی زیان‌های ناشی از آبگیری سد سیوند بر میراث فرهنگی و طبیعی تنگه‌ی بلاغی و پاسارگاد» که به پیوست شکایت‌نامه‌ ارائه شده بود به کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی بردیم، که هنوز به ما پاسخی داده نشده است. نتیجه‌ی پی‌گیری‌ها حاکی است که این شکایت هم‌‌اکنون در کمیته‌ی اقتصادی- فنی – عمرانی است. شوربختانه در این مدت هیچ‌کدام از مقام‌های نام‌برده سراغی از ما نگرفتند.

   اکنون بر خلاف میل خود – چرا که می‌پسندیم چنین خواستی در درون کشور پاسخ گیرد - و در صورتی که ریاست سازمان دستور پایان کار سازمان در تنگه‌ی بلاغی را تسلیم وزارت نیرو کند آماده‌ایم تا شکایت به سازمان یونسکو بریم. فراموش نکنیم که کورش، بنیادگذار کشوری است که ما اکنون باشندگان آنیم. پس می‌توان نابودی آرامگاه او را نمادی از تهاجم به هم‌بستگی ایرانیان دانست، ایرانیانی که توانستند برای اولین – و تا امروز، آخرین – بار در تاریخ بشر فرمانروایی‌ای را بسازند که به باورهای همه‌ی مردم جهان احترام می‌گذاشت و در هر جا که می‌توانست به سازندگی و آبادانی می‌کوشید. پس در این حرکت ملی همه باید در کنار هم باشیم، جدا از هر مرام و مسلک، قوم و تیره...

   از همه‌ی انجمن‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد – در هر زمینه‌ای که تلاش می‌کنند – خواهانیم به این جنبش ملی بپیوندند، و در میان چون همیشه نیازمند یاریگری گردانندگان رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران هستیم.

  آقای رحیم‌مشایی، ریاست سازمان در آخرین اعلام‌نظر خود تصریح کرده‌اند: «تنها مشکل موجود ، رطوبت دشت پاسارگاد است که با توجه به این‌که به مرور زمان بر روی دشت و مقبره‌ی کورش اثر می‌گذارد، قرار است وزارت نیرو با استفاده از تکنیک‌های خاص این مشکل را به تدریج برطرف کند». رفع این معضل در حیطه‌ی وظایف سازمان است ولی شایسته‌ی یادآوری است که معضل رطوبت فاقد تکنیکی خاص است جز یک مورد و آن، همان تکنیکی است که بلدوزرهای پیمان‌کار ساخت سد در برخورد با کوشک داریوش‌شاه به کار گرفتند و آن را از بیخ ویران ساختند.  

«پایگاه اطلاع‌رسانی برای نجات یادمان‌های باستانی» به نمایندگی سازمان‌های مردم‌نهاد زیر:

1- کانون گسترش فرهنگ ایران بزرگ (اصفهان)، 2- مؤسسه‌ی مهرآیین (رامهرمز)، 3- انجمن افراز (تهران)، 4- جمعیت سپندارمدان (تهران)، 5- کانون پرستوهای آزاد (تهران)، 6- مؤسسه‌ی توفا (شوشتر)، 7- کانون جوانان پارس (شیراز)، 8- انجمن فرپاد (شیراز)، 9- انجمن کهن‌دژ (همدان)، 10- انجمن اهورامنش (مرودشت)، 11- کانون آریا (دانشگاه علوم پزشکی تهران)، 12- کانون ایران‌شناسی پاسارگاد (دانشگاه تهران)، 13- انجمن علمی باستانشناسی (دانشگاه تهران)، 14- انجمن یادگار نیاکان ما (تهران)، 15- انجمن پژواک نو (تهران)، 16- جمعیت حامیان زمین (تهران)، 17- کانون خورشید (تهران)، 18- خانهی باد و باران (همدان)، 19- جمعیت طبیعتیاران (اصفهان)، 20- انجمن مثنویپژوهان (اصفهان)، 21- انجمن وحدت جوانان ایرانزمین (اصفهان)، 22- کانون پارس‌فرهنگ (الیگودرز)، 23- جمعیت طلایهداران اندیشههای نو (فریمان)، 24- موسسهی زیستمحیطی سبزاندیشان (اراک)، 25- انجمن شهداد (اراک)، 26- کانون عرشیان (اراک)، 27- جمعیت آریاییها (مرودشت)، 28- کانون بارگاه مهر (اصفهان)، 29- کانون ایران‌شناسی دانشگاه علم‌ و صنعت (تهران)، 30- انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریشا (ایذه)، 31- جمعیت جوانان عصر سبز (یزد)، 32- جمعیت یادگار یزد (یزد)، 33- انجمن دوستداران میراث فرهنگی افراز (تهران)، 34- انجمن طلایه‌داران فرهنگ (اصفهان)، 35- انجمن دوستداران میراث فرهنگی تیران و کرون (اصفهان)، 36- انجمن دوستداران‌ میراث ‌فرهنگی شوش، 37- انجمن اندیشه‌ی جوان (اصفهان)، 38- مؤسسه‌ی نویدآوران طراوت (اصفهان)، 39- کانون آینده‌نگری ایران (اهواز)، 40- مؤسسه‌ی علمی – فرهنگی آینده‌نگر (اهواز)، 41- انجمن حمایت از حیوانات (اصفهان)، 42- جمعیت گردشگران آریاووش (اصفهان)، 43- کانون توتم اندیشه (اصفهان)، 44- انجمن دوستداران میراث فرهنگی امرداد (اصفهان)، 45- انجمن اسپارترا (اصفهان)، 46- کانون ایران‌شناسی و گردشگری آریانا (اصفهان)، 47- خانه‌ی فرآوران ایران (تهران)، 48- انجمن میراث‌بانان زنده‌رود (اصفهان)، 49- انجمن هتل‌داران و گردشگران جوان (اصفهان)، 50- مؤسسه‌ی اصفهان‌پژوهان (اصفهان)، 51- انجمن ارتباط سبز (اصفهان)، 52- انجمن دوستداران یادمان‌های باستانی آریابوم (تهران)، 53- انجمن دوستداران یادگارهای تاریخی ایزیرتو (بوکان)، 54- انجمن ژیار (کرمانشاه)، 55- کانون مهر کرمانشاه، 56- خانه‌ی دوستی ایرانیان (کرمانشاه)، 57- انجمن نگاه تازه (کرمانشاه)، 58- انجمن که‌ژوان (سنندج)، 59- جمعیت زنان مبارزه با آلودگی‌های محیط زیست (شاخه‌ی اصفهان)، 60- انجمن عیلام‌شناسی ایران (تهران)، 61- مؤسسه‌ی دانادلان جنوب (شوشتر)، 62- انجمن امید (کرمانشاه)، 63- انجمن دوستداران میراث فرهنگی و گردشگری کرمانشاه، 64- خانه‌ی سازمان‌های غیردولتی استان کرمانشاه، 65- کانون میراث سپیدان (کرمانشاه)، 66- جمعیت افرای سبز (کرمانشاه)، 67- انجمن بهارستان (کرمانشاه)، 68- جمعیت بصیرت (کرمانشاه)، 69- کانون اهورا (کرمانشاه)، 70- انجمن اسپادانا (تهران)، 71- متخصصان علوم زمین (همدان).

بیانیه شماره‌ 2 سازمانهای مردم‌نهاد در مخالفت با آبگیری سد سیوند

 

 

به‌نام خداوند جان و خرد

بیانیه شماره‌ 2 سازمان‌های مردم‌نهاد در مخالفت با آبگیری سد سیوند

هر که ناموخت از گذشت روزگار / نیز ناموزد ز هیچ آموزگار

 

 شنبه سی‌ام دی‌ماه، همایش «آخرین دستاوردهای کاوش‌های باستان‌شناسی تنگ بلاغی» در دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد. آن‌طور که پیش از این از سوی معاونت سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری و رییس پژوهشگاه آن، دکتر طه هاشمی عنوان شده بود این همایش علاوه بر اعلام نتایج کاوش‌های باستان‌شناسان در تنگ بلاغی قرار بود به این پرسش پاسخ دهد که آیا از نظر باستان‌شناسان کاری در تنگ باقی مانده یا خیر، تا با بازتاب آن نظر از سوی سازمان به وزارت نیرو تکلیف آبگیری سد سیوند مشخص شود. گفتنی است بر پایه توافقی که میان وزارت نیرو و سازمان میراث فرهنگی بسته شده است، برای نخستین‌بار در تاریخ ساخت‌وسازهای عمرانی کشور، یکی از کارفرمایان بزرگ دولتی برای گشایش طرحی نیازمند اجازه مسؤولان سازمان میراث فرهنگی است. این فرصت طلایی که در پی فشار گسترده افکار عمومی نصیب سازمان مذکور شده، آن سازمان را در موقعیتی سرنوشت‌ساز و خطیر قرار داده است.

از مدتی پیش، هر چند این شایعه قوت گرفته بود که سازمان موافقت خود با آبگیری را به آگاهی وزارت نیرو رسانده است و سخنان غیررسمی مسؤولان بلندپایه‌ سازمان هم این نظر را تأیید می‌کرد ولی همایش یادشده این فرصت را به علاقه‌مندان داد تا در فضایی رسمی و کارشناسی پی‌گیر موضوع باشند. این همایش برای سازمان نیز این حُسن را داشت تا توپ اعتراض را به زمین باستان‌شناسان بیندازد چرا که اگر در آینده از سازمان انتقادی می‌شد مسؤولان به نظر کارشناسی باستان‌شناسان استناد می‌کردند و خود را تبرئه می‌نمودند. اما:

1. در همایش یادشده برخی از باستان‌شناسان ایرانی - مستقیم و غیرمستقیم - به کارهای ناتمام اشاره کردند. در این‌باره سخن آخر را مطرح‌ترین باستان‌شناس حاضر در جمع، آقای رمی بوشارلای فرانسوی – که بالطبع درگیر تعارفات و محذورات با سازمان میراث فرهنگی نبود – عنوان کرد که بسیاری از سایت‌ها کاوش‌نشده باقی مانده و نیاز به پژوهش بیشتری است. از این‌رو این سخن مسؤولان سازمان پس از همایش که بر اتمام کار همه‌ی هیأت‌های باستان‌شناسی اصرار دارند (آقای رحیم‌مشایی، ریاست سازمان میراث فرهنگی در برنامه‌ «نگاه» و آقای دکتر فاضلی، رییس پژوهشکده‌ باستان‌شناسی سازمان در برنامه «صبح به‌خیر ایران» که در شب شنبه و صبح یکشنبه سی‌ام دی‌ماه و یکم بهمن‌ماه از شبکه‌ی یک سیما پخش شدند)، نمی‌تواند با واقعیات هم‌خوان باشد.

2. حضور گروهی از جوانان مخالف آبگیری سد سیوند، از جمله نمایندگان 47 سازمان مردم‌نهاد (NGO) از شهرهای مختلف ایران، مصداقی بود بر این سخنان دکتر فاضلی، دبیر همایش که در آغاز همایش بر معیار بودن نظر ملت ایران در تصمیم‌گیری سازمان تأکید کرده بود. در عرف جهانی، سازمان‌های غیردولتی و مردم‌نهاد، نمایندگان مردم به شمار می‌روند.

3. بر خلاف وعده‌های داده‌شده در پیش از برگزاری همایش و حتی در آغاز آن، بخش میزگرد و اعلام نتیجه‌گیری از همایش، به سخنان شماری از پیش‌کسوتان رشته‌ی باستان‌شناسی و مسؤولان سازمان محدود شد و دکتر فاضلی با عنوان کردن این‌که گروهی از باستان‌شناسان در این همایش غایب هستند (کدام باستان‌شناسان؟)، نتیجه‌گیری را به آینده موکول کرد.

4. اما نکته‌ای که بسیار مهم است و از سوی مسؤولان سازمان نادیده گرفته شده و می‌شود این است که مسأله‌ی کاوش‌ها در تنگ بلاغی تنها یکی از چندین آسیب ناشی از آبگیری سد سیوند است و دیگر آسیب‌ها نادیده گرفته شده، آن‌هم در شرایطی که متولی دیگری وجود ندارد. برای نمونه آیا مسؤولان سازمان همان‌طور که به فکر وزارت نیرو و رفع مشکل آب هستند و حساب هزینه‌هایی که برای ساخت سد پرداخت شده را دارند نباید به فکر نابودی جنگل‌ها، مراتع، گنجینه‌های ژنتیکی و زمین‌های کشاورزی منطقه هم باشند؟ بر اساس نظر گیاه‌شناسان به علت بکر بودن تنگ بلاغى، گیاهانى در این منطقه وجود دارد که علاوه بر این که یک گنجینه‌ی ژنتیکی غنی هستند در صورت انجام مطالعات کامل بر روى آن‌ها مى‌توان به نوع گل‌ها، درختان و پوشش گیاهى که در باغ‌هاى پاسارگاد وجود داشته، پی برد ولی با آبگیری سد سیوند این پوشش گیاهی نادر به زیر آب خواهد رفت. از سوی دیگر بر پایه‌ی نظر کارشناسی دکتر پیمان یوسفی آذری، مدیرکل دفتر جنگل‌های خارج از شمال سازمان جنگل‌ها و مراتع، با آبگیری سد سیوند حداقل 8 هزار اصله درخت 500 ساله و هزاران هکتار مرتع و زمین مرغوب کشاورزی نابود می‌شود. این درختان به دلیل واقع‌ شدن در ناحیه‌ی رویش ایرانی‌- تورانی از نظر تنوع و ذخیره‌گاه ژنتیکی، منحصر به‌فرد و دارای اهمیت ویژه‌ای هستند و تخریب این جنگل‌ها به معنای فنا و نابودی کامل طبیعت منطقه است و حتی با صرف میلیاردها دلار هم امکان احیای این جنگل‌ها وجود ندارد، چرا که خاک منطقه آن قدر فقیر و خشک است که رویشگاه توان بازسازی خود را ندارد، زیرا شکل‌گیری جنگل در حوزه‌های خشک ایران بر اثر یک فرایند تکامل‌یافته چندین هزارساله است و از آن‌جا که پدیده‌ی آلودگی هوا اقلیم‌های خشک را خشک‌تر می‌کند برای جایگزینی این درخت‌ها چند صد سال زمان نیاز است - با این شرط که اقلیم تغییر نکند. بر این اساس حفظ و ارزش جنگل‌های ایرانی ـ تورانی این منطقه به‌همان درجه و حتی شاید مهم‌تر از جنگل‌های شمال باشد. 

 اما آن چه بیش از هر چیزی مایه‌ی نگرانی است آن‌که مسئولان استان فارس تلاش می‌کنند تا موافقت سازمان جنگل‌ها و مراتع و آبخیزداری کشور را برای قطع 8 هزار اصله درخت موجود در محدوده‌ی آبگیری سد سیوند جلب نمایند؛ موافقتی که می‌تواند سنگ بنای مخربی در کشور گذارده شود که حتی تصورش برای دل‌سوزان محیط‌زیست و منابع طبیعی غیرممکن است. بدعت ناگوار و مخربی که روند رو به تخریب منابع طبیعی را سرعت خواهد بخشید، چرا که از این پس هر سازمان یا نهادی با استناد به چنین عمل‌کردی، برای اجرای پروژه‌های خود درخواست مجوز قطع درخت خواهد کرد و دیگر هیچ سازمانی نمی‌تواند مانع از این روند تخریب شود. حداقل سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری قدرت مقابله با آن را نخواهد داشت.

 بر بنیان نظرات کارشناسی و بر خلاف نظر مجریان سد، آبگیری سد سیوند بر کشاورزی منطقه نیز اثرات مخربی دارد و هزاران هکتار مرتع و زمین مرغوب زراعتی و خاک زیر آب دفن می‌شود، در حالی که تولید علوفه فقط یک‌چهارم ارزش مراتع است و سه‌چهارم ارزش آن مربوط به حفاظت خاک و جلوگیری از فرسایش و میزان نفوذ‌پذیری آب است.

 هم‌چنین تنگ بلاغی به دلیل عبور عشایر منطقه و مسیر تاریخی عبور کاروان از اهمیت به سزایى برخوردار است. بسته شدن مسیر کوچ عشایر و به زیر آب رفتن یکی از استقرارگاه‌های کوچ‌نشینان در منطقه، از دیگر نتایج آبگیری سد سیوند است. با آبگیری سد سیوند مراتع عشایر که یکی از جاذبه‌های گردشگری ایران به شمار می‌رود نیز نابود می‌شود. مهندس‌ مختار نجفی کشکولی، مدیر کل امور عشایر استان فارس با تأیید این مطلب و ضمن تقسیم عشایر به دو دسته مرتع‌دار و کوچ‌نشین می‌افزاید: این سد برای مرتع‌داران که از طایفه‌ی باصری هستند خطر بیشتری دارد چرا که مراتع و چراگاه‌های آن‌ها زیر آب می‌رود.

درست است که مسؤولان سازمان می‌توانند مدعی شوند که زیست‌بوم منطقه ربطی به آنها ندارد و خودش متولی دارد ولی هنگامی‌که آنها بارها و بارها در سخنانشان به دفاع از وزارت نیرو برخاستند نمی‌توان از آنها انتظار توجه به دیگر مسائل را هم داشت؟ کما این‌که این فرصت تاریخی تنها به سازمان میراث فرهنگی داده شده که بتواند آبگیری سد را به تأخیر بیندازد و نه هیچ سازمان دیگری.

5. غیر از اهمیت باستان‌شناسی تنگ بلاغی آسیب‌های دیگری هم از آبگیری سد سیوند ناشی می‌شود که در رابطه‌ی مستقیم با وظایف سازمان میراث فرهنگی است، وظایفی که به شدت نسبت به آن‌ها بی‌توجهی می‌شود. به واسطه‌ی آبرفتى و سست بودن خاک منطقه با بالا آمدن میزان آب زیرزمینی، زمینه براى آسیب‌رسانى به پى سازه‌هاى دشت پاسارگاد (اعم از کاخ بارعام، کاخ دروازه، کاخ اختصاصى، گور کمبوجیه، تل تخت و به ویژه آرامگاه کوروش که نزدیک‌ترین اثر به سد است) آماده خواهد شد. از سوی دیگر، افزایش رطوبت پس از آبگیرى سد و تشکیل دریاچه‌ی پشت آن در درازمدت باعث تغییر اقلیم و آب و هوا (اکوسیستم) شده و آثار سنگى پاسارگاد را - که از جنس سنگ‌هاى آهکى و جذب‌کننده‌ی رطوبت هستند- از بین خواهد برد. رطوبت، اثر مستقیمى بر این آثار داشته و مسائلى چون رویش گیاهان در لابه‌لاى سنگ‌ها را به دنبال دارد. آثار پاسارگاد فرسوده‌تر از تخت‌جمشید هستند و ارتفاعى نسبت به دشت ندارند و به همین دلیل آسیب‌پذیرى آن‌ها بسیار بالا است. پیش از این تصور مى‌شد که بتوان با استفاده از فن‌آورى از آسیب‌های ناشی از رطوبت جلوگیری نمود اما اکنون مشخص شده که این امکان وجود ندارد و ضرر ناشى از رطوبت بر روى سازه‌هاى پاسارگاد در درازمدت قطعى است. فراموش نشود در بیشتر مواقع جریان بادى از سمت دره و کوهستان بلاغى به سمت پاسارگاد می‌وزد و در صورت ایجاد دریاچه‌اى در آن‌جا بادى که از آن‌سو مى‌وزد رطوبت دره و دریاچه را به پاسارگاد منتقل خواهد کرد. با افزایش رطوبت «رو زمینی» و «زیر زمینی» بر میزان رشد گلسنگ‌ها که یکى از عوامل فرسایشى سازه‌هاى سنگى است، افزوده خواهد شد. فراموش نشود وسعت این سد و آبگیرى آن به گونه‌اى است که آب آن تا ۵۰ سال آینده تخلیه نمى‌شود.

 هم‌چنین دریاچه‌ی ایجادشده به عنوان یک مکان تفریحى محسوب خواهد شد و رفت‌وآمد ماشین‌ها و افراد سبب آلودگى مى‌شود. کوهستانى بودن منطقه و بارش باران، آلودگى‌ها را به بسیارى از مناطق دیگر منتقل مى‌کند که این پدیده از عوامل تخریب آثار به حساب مى‌آید (بلایی که بر سر سنگ‌نگاره‌ی بیستون آمد و در عرض چند دهه به اندازه‌ی چند هزاره آسیب دید).

 البته دکتر فاضلی، رییس پژوهشکده‌ی باستان‌شناسی سازمان میراث فرهنگی در سخنانش در برنامه‌ی «صبح به‌خیر ایران»، اطمینان داد که رطوبت هیچ تأثیر مستقیمی بر پاسارگاد نخواهد داشت و اگر هم تأثیر غیرمستقیم آن افزایش یابد تیم کارشناسی سازمان که به صورت تخصصی بر روی گل‌سنگ‌های آرامگاه کورش کار می‌کند (موردی که تا امروز خبرش در هیچ‌جا درج نشده بود و خود ایشان هم در روز همایش از آن بی‌اطلاع بود تا منعکسش کند!) با دستگاه‌های پیشرفته‌ی رطوبت‌سنج (که گفته می‌شود آنها را وزارت نیرو خریداری کرده است؛ وزارتی که هنوز بر خلاف ادعاهایش هیچ هزینه‌ای برای کاوش‌های منطقه نپرداخته است) آن را متوجه شده و نسبت به کاهشش اقدام خواهد کرد (چگونه‌اش را هم باید از خود ایشان پرسید ولی تجربه نشان می‌دهد که اگر پس از مدتی خطر رطوبت جدی بود - که کارشناسان آن را از هم‌اکنون قطعی می‌دانند -، درصد امکان تخلیه‌ی سد از آب و متوقف کردن فعالیت آن چیزی در حد صفر است. کما این‌که ممکن است تعریف نمایندگان - به‌ویژه سازمان‌های دولتی - از میزان جدی بودن خطر برای آثار، بسیار متفاوت از آنچه متخصصان غیردولتی می‌اندیشند باشد. علاوه بر این‌ها به گمان ما نمی‌توان با اثری به مهمی پاسارگاد با آزمون و خطا برخورد کرد). پیش از این هم دکتر طالبیان، ریاست بنیاد پژوهشى پارسه و پاسارگاد عنوان کرده بود که: «با پایین آوردن میزان آبگیرى، می‌توانیم میزان رطوبت را کاهش دهیم»، در حالی‌که کارشناسان محیط زیست این راهکار را مفید نمى‌دانند و معتقدند کاهش میزان آب، تأثیرى در اندازه‌ی سطح آب و در نتیجه در میزان تبخیر آن ندارد. 

 به هر روی اکنون در شرایطی قرار داریم که سازمان می‌تواند به یاری افکار عمومی خواهان عقب انداختن یک‌ساله‌ی آبگیری باشد تا بتوان در فضایی کارشناسی‌تر و با رفع همه‌ی نگرانی‌های ناشی از آبگیری (نه فقط اتمام پژوهش در تنگ بلاغی)، درباره‌ی لزوم آن به سخن گفتن پرداخت. به گمان ما این، راهی میانه است که بارِ اجرای آن اکنون بر دوش سازمان میراث فرهنگی است و آن سازمان با ارائه‌ی این درخواست به وزارت نیرو می‌تواند خود را همراه با همه‌ی دوستداران میراث فرهنگی قرار دهد.  

«پایگاه اطلاع‌رسانی برای نجات یادمان‌های باستانی» به نمایندگی سازمان‌های مردم‌نهاد زیر:

1- کانون گسترش فرهنگ ایران بزرگ (اصفهان)، 2- مؤسسه‌ مهرآیین (رامهرمز)، 3- انجمن افراز (تهران)، 4- جمعیت سپندارمدان (تهران)، 5- کانون پرستوهای آزاد (تهران)، 6- مؤسسه توفا (شوشتر)، 7- کانون جوانان پارس (شیراز)، 8- انجمن فرپاد (شیراز)، 9- انجمن کهن‌دژ (همدان)، 10- انجمن اهورامنش (مرودشت)، 11- کانون آریا (دانشگاه علوم پزشکی تهران)، 12- کانون ایران‌شناسی پاسارگاد (دانشگاه تهران)، 13- انجمن علمی باستانشناسی (دانشگاه تهران)، 14- انجمن یادگار نیاکان ما (تهران)، 15- انجمن پژواک نو (تهران)، 16- جمعیت حامیان زمین (تهران)، 17- کانون خورشید (تهران)، 18- خانه باد و باران (همدان)، 19- جمعیت طبیعت یاران (اصفهان)، 20- انجمن مثنوی پژوهان (اصفهان)، 21- انجمن وحدت جوانان ایران زمین (اصفهان)، 22- کانون پارس‌فرهنگ (الیگودرز)، 23- جمعیت طلایه داران اندیشه های نو (فریمان)، 24- موسسه زیستمحیطی سبزاندیشان (اراک)، 25- انجمن شهداد (اراک)، 26- کانون عرشیان (اراک)، 27- جمعیت آریاییها (مرودشت)، 28- کانون بارگاه مهر (اصفهان)، 29- کانون ایران‌شناسی دانشگاه علم‌ و صنعت (تهران)، 30- انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریشا (ایذه)، 31- جمعیت جوانان عصر سبز (یزد)، 32- جمعیت یادگار یزد (یزد)، 33- انجمن دوستداران میراث فرهنگی افراز (تهران)، 34- انجمن طلایه‌داران فرهنگ (اصفهان)، 35- انجمن دوستداران میراث فرهنگی تیران و کرون (اصفهان)، 36- انجمن دوستداران‌ میراث ‌فرهنگی شوش، 37- انجمن اندیشه جوان (اصفهان)، 38- مؤسسه‌ نویدآوران طراوت (اصفهان)، 39- کانون آینده‌نگری ایران (اهواز)، 40- مؤسسه‌ علمی – فرهنگی آینده‌نگری (اهواز)، 41- انجمن حمایت از حیوانات (اصفهان)، 42- جمعیت گردشگران آریاووش (اصفهان)، 43- کانون توتم اندیشه (اصفهان)، 44- انجمن دوستداران میراث فرهنگی و گردشگری  امرداد (اصفهان)، 45- انجمن اسپارترا (اصفهان)، 46- کانون ایران‌شناسی و گردشگری آریانا (اصفهان)، 47- خانه‌ فرآوران ایران (تهران)، 48- انجمن میراث‌بانان زنده‌رود (اصفهان)، 49- انجمن هتل‌داران و گردشگران جوان (اصفهان)، 50- مؤسسه اصفهان‌پژوهان (اصفهان)، 51- انجمن ارتباط سبز (اصفهان)، 52- انجمن دوستداران یادمان‌های باستانی آریابوم (تهران)، 53- انجمن دوستداران یادگارهای تاریخی ایزیرتو (بوکان)، 54- انجمن ژیار (کرمانشاه)، 55- کانون مهر (کرمانشاه)، 56- خانه‌ دوستی ایرانیان (کرمانشاه)، 57- انجمن نگاه تازه (کرمانشاه)، 58- انجمن که‌ژوان (سنندج)، 59- جمعیت زنان مبارزه با آلودگی‌های محیط زیست (شاخه‌ اصفهان)