همزمان با روز ملی خلیج فارس
جمعی از تشکلهای سیاسی و فرهنگی خواستار دفاع از حقوق فرهنگی ایران شدند
همزمان با روز ملی خلیج فارس و در اعتراض به اظهارات اخیر مقامات کشور جدید التاسیس امارات متحده عربی و طرح ادعای واهی مالکیت بر بخشی از خاک ایران، جمعی از تشکل های سیاسی و فرهنگی در این باره بیانیه ای خطاب به مسوولان جمهوری اسلامی ایران صادر نمودند که متن کامل آن به شرح زیر است:
دولتمردان جمهوری اسلامی ایران!
به
نظر میرسد سیاستهای آشتیجویانهی پیشگرفتهشده در سالهای اخیر و
حُسننیتی که دستگاه دیپلماسی ما در برخورد با توسعهطلبیهای ارضی و
دروغپردازیهای برخی تازهبهتمدنرسیدگانِ حاشیهی جنوب خلیج فارس داشته
است نه تنها تأثیری سازنده در رفتار آنان نداشته و فرصتی برای آگاهی و
تعامل به وجود نیاورده، بلکه سبب زیادهخواهیها و گستاختر شدن آنان شده
است. به باور ما تلاش برای حذف نام تاریخی فارس از خلیجی که تاریخ و جهان
آن را به این نام میشناسد و قرار دادن نام ایران در کنار رژیم صهیونیستی
به عنوان کشوری اشغالگر از سوی اینان و گسترش این دشمنیها به مرزهای
فرهنگی و ورزشی، نشان از عدم درک واقعیتها از سوی این تازههمسایگان و
همسوییشان با سیاستهای تاریخی ایرانستیزانهی دولتهای استعمارگر دارد.
در
این میان «مهرورزی»ِ بیش از اینِ دولت جمهوری اسلامی ایران و عدم برخورد
قاطع با این تجاوزگریها ممکن است در نزد افکار عمومی و ایرانیانی، که
هزارههاست با اهدای خون پاک خود خاکِ این سرزمین را پاس داشتهاند، به
حق، بیتوجهی به منافع ملی تلقی شود. از این رو ما، شماری از حزبها و
سازمانهای مردمنهاد و تشکلهای دانشجویی، خواستاریم: دولت گرامی ضمن
برخورد دیپلماتیک محکم با اینگونه دشمنیها، سرمایهگذاری بهجا بر روی
پژوهشهای تاریخی به ویژه در حوزهی تاریخ خلیج فارس و سرزمینهای جنوبی
آن و تلاش برای تغییر قطبِ اقتصادی بازصادرات از آن خطه به حوزههایی
دیگر، «همّت مضاعف» خود را بر روی همکاریهای بیشتر فرهنگی، سیاسی و
اقتصادی با جهان نوروز و حوزهی فرهنگی ایران بگذارد تا همچنان که پس از
گذشتِ 200 سال و تجزیهی ایران توسط امپراتوریهای خونریزِ بریتانیا و
روسیه برخی از نمایندگانِ مردمانِ این سرزمینها در نوروز سال جاری در
ایران گرد هم آمدند، پیشنهادِ همفرهنگِ فرهمندِ ما، امامعلی رحمان، در
برگزاری جشن نوروز سال آینده در تختجمشید به بهترین نحو عملی گردد تا از
پسِ گذشت نزدیک به 2300 سال، بار دیگر تمامی نمایندگان جهان ایرانی در آن
مکان باشکوه تاریخی، رسمِ دیرپای ایرانیان را برگزار کنند و ایران و
ایرانیان وارد دورهای نوین از تاریخ خود و مناسبات جهانی شوند.
ایدون باد!
دوازدهم اردیبهشت ماه 1389 خورشیدی - تهران
از سوی:
دیدهبان خلیج فارس (متشکل از 6 حزب)
دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران (هماهنگکنندهی کوششهای بیش از 60 سمن در پاسداری از میراث فرهنگی و محیط زیست)
اتحادیهی انجمنهای علمی باستانشناسی دانشگاههای سراسر کشور (متشکل از 5 انجمن علمی باستانشناسی)
1. پس از چند سال تلاش پیگیر ایرانیان و ایرانیتباران در سراسر جهان، سرانجام جشن بزرگ نوروز، همزمان با یکم فروردینماه برابر با 21 مارس، به عنوان «روز جهانی نوروز» در مجمع عمومی سازمان ملل به رسمیت شناخته شد. مجمع عمومی سازمان ملل در روز 4/12/88 قطعنامهی «روز جهانی نوروز» را در چارچوب مادهی 49 دستورکارِ خود و تحت عنوان «فرهنگ صلح» به تصویب رساند و برای نخستینبار در تاریخ این سازمان، نوروز ایرانی را بهعنوان یک مناسبت بینالمللی رسمیت داد. این قطعنامه که با همکاری مشترک کشورهای ایران، آذربایجان، افغانستان، تاجیکستان، ترکیه، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان آماده شده بود، مورد حمایت عمومی کشورهای عضو سازمان قرار گرفت و به اتفاق آرا به تصویب رسید. قابل توجه است که سه کشور هند، آلبانی و مقدونیه نیز در روز رایگیری به کشورهای تهیهکنندهی این قطعنامه پیوستند در حالی که پیش از آن، دو کشور تاجیکستان و افغانستان به علت عدم عضویت کشورشان در کنوانسیون میراث معنوی از این همراهی باز مانده بودند. به باور ما، چه شاهد حضور کشورهای همفرهنگِ تاجیکستان و افغانستان - که در سختترین دورههای تاریخی سرکوب و کشتار حکومتهای بلشویکی و طالبانی نگذاشتند آتشِ دیرینهسالِ نوروز در کشورشان خاموش شود - در این مناسبت نباشیم و چه کشوری همچون ترکیه - که تا کمتر از یک دهه پیش، حضور بیش از بیستوپنج میلیون کرد را در کشور خود انکار میکرد و به آنها ترکهای کوهستانی لقب داده بود و میراث ارزشمند کهن آنها با سایر ایرانیان، یعنی نوروز، را ممنوع و هرگونه بزرگداشت آن را به شدت سرکوب میکرد – در کنار وارثان فرهنگ و تمدن ایرانِ بزرگ قرار گرفته باشد، ثبتِ جهانی نوروز تحولی نوین در همگرایی منطقهای کشورهای همتبار، همفرهنگ و همتاریخِ آسیای مرکزی و آسیای جنوب غربی خواهد بود.
بیتردید مردمانِ حوزهی جغرافیاییای که آن را به نام فلات ایران میشناسیم و در حقیقت بازماندگان ایرانِ بزرگ کهن هستند، از آنان که همچنان درونِ مرزهای کنونی هستند تا آنانی که چندین پاره شدهاند همچون کردها، تاتها، بلوچها، ترکمنها، و آنانی که به کل از دیگران جدا شدهاند همچون ارمنیها و گرجیها، تاجیکها، پشتونها، اوستیاییهای قفقاز ـ که خود را همچنان ایرانی مینامند ـ همه و همه از اشتراکات بسیارِ تاریخی، فرهنگی و سنت و آداب و رسوم برخوردار هستند و پراکندگی و جدایی بخشهایی از آنان تنها در 200 سال گذشته، بهگونهای ساختگی و مصنوعی و به دست استعمارگران روسیه و انگلستان و نه خواستِ مردم آن مناطق بوده است.
2. ما، شماری از سازمانهای مردمنهادِ دوستدارِ میراث فرهنگی، از مسؤولان کشوری خواستاریم:
الف – برای پربار شدن و بهآیین شدنِ سنتها و سورهای وابسته به این جشن، از چهارشنبهسوری تا سیزدهبهدر، به یاری ایرانیان بروند و در این راه، بهدرستی و به طرز صحیح، از ابزارهای رسانهی ملی و آموزش رسمی یاری گیرند.
ب – از فرصتِ بهوجودآمده برای گسترش فرهنگ نوروز و در جاهایی زندهسازی آن، بهویژه در بخشهایی از حوزهی تمدنی ایران که این جشن در آن مناطق زدوده شده است – همچون خطهی جنوبِ آبهای گرم خلیجِ همیشه فارس، و میانرودان یا عراق، که بهگونهای خاستگاه این جشن کهن است – بهره ببرند.
پ – در عینِ پذیرش تنوع و گونهگونی آیینهای نوروزی و کوشش برای پاسداری از این رنگارنگی، با هر گونه تحریف در تاریخ آن، به هر شکل و در هر گوشهای از جهان، بهگونهای رسمی برخورد کنند.
ت- بکوشند به خواستِ دیرینهی ایرانزمینیان جامهی عمل بپوشانند و اتحادیهی بزرگ اقوام ایرانی را شکل دهند. در اینباره باید توجه داشت که منظور از تشکیل اتحادیه، حل شدن این کشورها در یکدیگر و از دست دادن استقلال در حوزههای اساسی شکل حکومت، و یا هویت بومی، زبانی، آیینی و مذهبی نیست. این کشورها میتوانند روی زمینههای همگرایی در حوزههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و تبادلات اجتماعی، کار کرده و به وحدت عمل برسند. به عنوان مثال؛ سرمایهگذاریهای مشترک، تحقیقات مشترک علمی، برنامهریزیهای مشترک فرهنگی، نظام آموزش مشترک تا سطح دانشگاه و بهویژه تدوین کتاب درسی مشترک تاریخ – که ضرورتی جدی است و مانعِ رشد کینهورزیهایی خواهد شد که سردمداران برخی از این کشورها ناآگاهانه و در جهت خواستِ قدرتهای بزرگ جهانی به آتش آن دم میزنند - برداشتن تعرفههای گمرکی، سهولت رفتوآمد اتباع بدون نیاز به گرفتن روادید، طراحی نظام مالیاتی مشابه، نظام مشترک بانکی و پولی (پول واحد)، بازار نیروی کار مشترک و قوانین مشابه، همکاریهای امنیتی، نظام واحد گردشگری، تشکیل شورای واحد سیاست خارجی اتحادیه، تشکیل مجلس مشترک اتحادیه، برقراری پیمان مشترک دفاعی، و بسیاری زمینههای دیگر که در اتحادیههای مختلف در سطح جهان تجربه شده و سودمندی آنها به اثبات رسیده میتواند در این اتحادیه به کار گرفته شود. فراموش نشود در اینباره تجربههای سازمان همکاریهای منطقهای اکو نیز میتواند دستمایه قرار گیرد.
ث – ثبت جهانی نوروز وظایف ما را سنگینتر کرده است؛ چه دولت و چه سازمانهای مردمی. امیدواریم این رویدادِ فرخنده سبب شود نهادهای دولتی در راه هویتبخشی به نسل جوان، بیش از پیش، به یاری سازمانهای مردمنهاد بشتابند.
به امید شکلگیری اتحادیهی نوروز
تاکنون این انجمنها بیانیه را امضا کردهاند:
1 آیاپیر (ایذه)
2 انجمن ارگ زندهرود (روستای قورتان اصفهان)
3 انجمن اندیشه و قلم بامداد (شیراز)
4 انجمن ایلامشناسی ایران
5 انجمن بارگاه مهر (اصفهان)
6 انجمن بوم آب و آفتاب (اهواز)
7 انجمن پاسداشت مفاخر ایران
8 انجمن جوانان سپید پارس (بابل)
9 انجمن حامیان اردکان(یزد)
10 انجمن حامیان حقوق بشر (اصفهان)
11 انجمن حامیان میراث کهن اردکان (یزد)
12 انجمن دوستداران میراث فرهنگی افراز
13 انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا (خوزستان)
14 انجمن دوستداران میراث فرهنگی سپندارمد (تهران)
15 انجمن دوستداران میراث فرهنگی و گردشگری امرتاد (اصفهان)
16 انجمن دوستداران میراث فرهنگی و گردشگری نجفآباد
17 انجمن دوستداران میراث فرهنگی و گردشگری ورزنه (ورزنه اصفهان)
18 انجمن دوستداران و حافظان خشت خام (یزد)
19 انجمن دوستداران یادگارهای تاریخی ایزیرتو (کردستان)
20 انجمن دهکدهی سبز
21 انجمن سر یزد (یزد)
22 انجمن طرح نو (شیراز)
23 انجمن فرپاد (شیراز)
24 انجمن فرهنگی ادبی مهرگان(تهران)
25 انجمن فرهنگی ایرانزمین (افراز)
26 انجمن فرهنگی بیستون
27 انجمن کهندژ (همدان)
28 انجمن مهرپادین (یزد)
29 انجمن میراثبانان زندهرود (لنجان اصفهان)
30 انجمن وحدت جوانان ایرانزمین (اصفهان)
31 ایراندخت آریا (تهران)
32 بنیاد فردوسی
33 بنیاد هماندیشی و رشد بهار (نجفآباد)
34 پژوهشکده فرهنگ و تمدن ایرانزمین(تهران)
35 جمعیت دختران حنانه (اسلامشهر)
36 جمعیت قلبهای سبز (تبریز)
37 خانه فرهنگ جاودان (شیراز)
38 فرزندان اهورایی ایران (مشهد)
39 فریوان سپینود (تهران)
40 کانون پژوهشهای ایران شناختی(استرالیا)
41 کانون سیمرغ اندیشه (نجفآباد)
42 کمیسیون میراث فرهنگی کانون آیندهنگری ایران (اهواز)
43 کانون اندیشه سپید (تبریز)
44 کانون ایرانزمین (دانشگاه علم و فرهنگ)
45 کانون گسترش فرهنگ ایران بزرگ
46 مؤسسه باغ آینه (کرج)
47 مؤسسه علمی - فرهنگی آیندهنگر (اهواز)
48 مؤسسه غیردولتی مهرآیین (رامهرمز)
49 مؤسسه فرهنگی هنری پویندگان اندیشه های نو(رشت)
50 مؤسسه کندوکاو (تهران)
51 موسسه پارسا سفر جنوب
52 موسسه دانادلان جنوب
53 موسسه دید خرد (اصفهان)
54 موسسه فرهنگی توفا (شوشتر)
55 موسسه میزان (تبریز)
56 موسسه ندای دانش (تبریز)
57 موسسه ندای کرخه
58 موسسه نوآوران (تبریز)
بیانیه شماره 3 ائتلاف ملی حامیان میراث اصفهان همزمان با یکمین سال تشکیل این ائتلاف
ائتلاف ملی حامیان میراث اصفهان همزمان با یکمین سال تشکیل این ائتلاف 14 گانه میان تشکل های غیردولتی و دانشجویی سراسر کشور، با صدور بیانیه ای ضمن تاکید بر مواضع و خواستهای پیشین خود، خواهان برخورد با مسوولان خاطی در پروژه های تخریبی عمرانی و محاکمه آنان در دادگاه های صالحه شد.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
یک سال از تشکیل ائتلاف ملی حامیان میراث اصفهان گذشت اما هنوز دغدغه ها به قوت خویش باقی است. دغدغه هایی که سال گذشته در چنین تاریخی سازمان های مردم نهاد فعال در حوزه های میراث فرهنگی و محیط زیست سراسر کشور را گرد هم آورد تا با هدف رفع تهدیدها از نگین فیروزه فام ایران زمین، هم زمان با زادروز این ساحره مشرقی در یکم آذر ماه، موجودیت "ائتلاف ملی حامیان میراث اصفهان" را اعلام دارند.
امسال در شرایطی روز اصفهان و یکمین سالگرد تاسیس ائتلاف را پاس می داریم که نه تنها دغدغه هایمان در جهت رفع تهدیدها و تخریب ها از میراث فرهنگی و محیط زیست این شهر موزه اصیل ایرانی مرتفع نشده، بلکه اخبار ناخوشایندی از تخریب ها و نابودی های بیشتر به گوش می رسد.
سازمان های مردم نهاد 14 گانه عضو ائتلاف ملی حامیان میراث اصفهان ضمن تاکید بر مواضع پیشین خویش، اعلام می دارند که:
1- هم چنان بر این باورند که باید توسعه شهری و عمرانی در اصفهان و سایر شهرهای تاریخی ایران، مبتنی بر مبانی توسعه پایدار باشد و هر چه سریع تر از اجرای پروژه های به ظاهر عمرانی که در نهایت تخریب ها و تهدیدهای بیشتر مواریث تاریخی و طبیعی را به همراه دارند، جلوگیری به عمل آید.
2- تمامی مسوولان و مدیران شهری و استانی اصفهان در زمان ها و دوره های مختلف که درگیر پروژه های عمرانی تخریبی به ویژه متروی اصفهان بوده اند باید جهت پاسخگویی معرفی و در صورت اثبات اتهام کوتاهی آنان در رابطه با مسوولیت محوله در دادگاه صالحه محاکمه و به عنوان جنایتکار فرهنگی معرفی شوند و از خدمات دولتی منفصل گردند.
3- همچنان تاکید می کنیم که یکی از راه های برون رفت از فضای کنونی و بازگشت اعتماد از دست رفته شهروندان در ارتباط با عملکرد مسوولان، تشکیل کمیته ای مستقل جهت بررسی مسایل و حواشی پیرامون پروژه های جنجالی عمرانی به ویژه متروی اصفهان با حضور نماینده سازمان میراث فرهنگی، نماینده سازمان قطار شهری، نماینده شهرداری اصفهان، نماینده دستگاه قضایی، دو نماینده از سازمان های مردم نهاد و دو نماینده از رسانه های گروهی منتقد خواهد بود.
4- اقدام به احیای درختان قطع شده خیابان مینیاتوری چهارباغ اصفهان که بخشی جدایی ناپذیر از هویت این خیابان اصیل و تاریخی به شمار می رود، در دستور کار مسوولان استانی و شهری اصفهان قرار گیرد.
در پایان امیدواریم تا با تکیه بر دانش و بینش و در جهت حفظ منافع و مصالح ملی و نه با نگرش هایی که منافع فردی یا گروهی و جناحی را ارجح می داند، بتوانیم گامی هرچند ناچیز در راه سرافرازی سرزمین کهن مان برداریم.
ائتلاف ملی حامیان میراث اصفهان-آذر ماه 1388 خورشیدی
روزنامه نگاران اصفهانی در نامه ای خطاب به محمود احمدی نژاد:
حرمت میراث اصفهان را شکستند!
پنجاه نفر از روزنامهنگاران اصفهانی در آستانه سفر محمود احمدینژاد
به اصفهان، با صدور بیانیه تحلیلی از شکسته شدن حرمت میراث کهن این شهر و
فرو افتادن هویت تاریخی-فرهنگی این شهر ابراز نگرانی کرده و نسبت به غالب
شدن نوعی تفکر و منش سودجو و منفعتطلب که برای میراث ارزشمند اصفهان
ارزشی قایل نیست و گمان میبرد که پیشرفت و مدرنیسم با سنت در تضاد است ،
هشدار دادند.
در این بیانیه آمده است:
این روزها ، خبرهایی که از اصفهان میرسد ، نه از ارتقا ِ جایگاه تاریخیاش ، نه از افزایش شمار گردشگران و احیای طول و عرض نصف جهانیاش ، که این روزها خبرها خبر از شکسته شدن حرمت میراث کهن این شهر و فرو افتادن هویت تاریخی – فرهنگی آن میدهند .
امروز در این شهر ، از مردم عامی گرفته تا اساتید دانشگاه و اهالی رسانه ،
کمتر کسی است که پشت کردن مسوولان شهری به میراث گرانقدر اصفهان را در
نیافته باشد . از بلند مرتبه سازیهای حاشیه زایندهرود گرفته تا طرحهای
بحثبرانگیزی که تحت عناوین جذابی چون ” احیای بافت تاریخی ” ، ” ساماندهی
” و … به گوش میرسد ، که همانا تیر خلاص بر نصف جهانی است که هنوز نیمی
از نصف جهانش باقی است!
افسوس که این بی حرمتی ها تا آنجا بالا گرفته که مسوولین شهری در تاریخی
ترین مناطق شهر ، زمینی را که چونان گنجی تاریخ ایران زمین را در بر گرفته
، می شکافند ، آهن و فولاد را در هم می تنند و بر پایه تمدن اصفهان بتن می
ریزند ! تا تحت عنوان احیا و ساماندهی، پوستهای مصنوعی بنا و حداقل
کاربری های فرهنگی را هم به کاربریهای تجاری تغییر دهند !
نمونه بارز آن طرح ” احیای بافت تاریخی میدان عتیق ” است که اگرچه قرار
بود بافتی تاریخی دوباره زنده شود ، اما آنچه اینک میشود ، نابودی آن
اندک باقی مانده دوران پیشین ، زیر چنگال لودرها و بولدوزرهاست . و بعد
باز مغازهها و پاساژهای تجاری که باید دید سودش به چه کسانی میرسد ؟!!
اما بارزتر از همه اینها ، نه تونل متروی اصفهان ، که چاه متروی اصفهان
است ، ” سر ” دارد ، اما ” ته ” نه ! هر چه پول بر آن ریخته میشود ، پر
نمیشود …
به مردم قول داده شد که مترو نه خطی بر ابروی ماه روی اصفهان اندازد و نه
در گذر از مسیر خود ، لرزهای بر پیکر نحیف ابنیهها … اما در سکوت خبری ،
مار مترو زیر پای میراث اصفهان خزید ، حرمت گنجینههای ایران زمین در هم
شکست و مردم و رسانهها آنوقت خبردار شدند که واره بر آب رفته بود و مته
حفار سر بر ساحل زاینده رود میسایید !
آنوقت بود که چشمها به سازمان میراث فرهنگی دوخته شد . سازمان دست به کار
شد و به عنوان متولی میراث اصفهان در برابر این اقدام غیر قانونی شکایت
کرد، اما تا این ثانیه نه کسی محکوم شده و نه حتی کسی پاسخی در خور داده
است . بهراستی چرا مسببان این اقدام غیر قانونی که از هم اکنون تا سالهای
سال ، عملشان جز نگرانی و تشویش اذهان عمومی ، حاصلی دیگر ندارد محاکمه
نشدند ؟! چرا بر خلاف مصوبه شورایعالیترافیک که مرجع نهایی اظهار نظر
بود و بر خلاف نظر اساتید ، جراید ، رسانهها و حتی سازمان میراث فرهنگی و
علیرغم قول مسوولان شهری که میگفتند تونل مترو از خیابان شمسآبادی
میگذرد ، مخفیانه از زیر محور تاریخی چهارباغ عباسی ، عبور داده شد ؟!
کدامیک مقرون به صرفه بود ؟! اینکه تونل از خیابان شمسآبادی بگذرد که سبب
میشد مسیر ( در حدی قابل اغماض ) طولانیتر شود یا آنکه از چهار باغ
عباسی بگذرد ؛ فریاد سازمانها و نهادهای حامی میراث اصفهان در ابعاد جهانی
برخیزد ، دل مردم و رسانهها بلرزد ، برای فرو نشاندن اعتراضها مجبور شویم
از پول بیتالمال میلیاردها تومان خرج خرید تشکهای لرزهگیر ! و متعاقب آن
هزینههای بعدی تعمیر ، نگهداری و تعویض تجهیزات کنیم ، هر روز با استفاده
از انواع سنسورها و کرنش سنجها میزان تغییرات طولی و خستگی سازههای
تاریخی نزدیک مسیر را بیازماییم ، بودجه سالیانه مترو را چند برابر کنیم (
پولی که در نهایت از جیب اصفهانیها برداشته میشود ) دست آخر هم تونل
مترو کج برود ، منحرف شود و مار مترو پای سی و سه پل از نفس افتد و سی و
سه پل ایستگاه مترو شود ! حالا باز برای بازگرداندن دستگاه حفار به مسیر
اصلی بودجه جدید تصویب و این دور باطل تا آنجا تکرار شود که به این نتیجه
برسیم : ” اشتباه کردیم “!
ما اهالی رسانه در اصفهان نسبت به غالب شدن نوعی تفکر و منش سودجو و
منفعتطلب که برای میراث ارزشمند اصفهان ارزشی قایل نیست و گمان میبرد که
پیشرفت و مدرنیسم با سنت در تضاد است ، هشدار میدهیم و ادامه چشم فرو
بستن مسوولان بر بیحرمتیها ، خطاها و قانون شکنیهای سالهای اخیر را سبب
مخدوش شدن چهره ایران اسلامی و جسورتر شدن هنجارشکنان قوانین مدون شهری
میدانیم ، چه بسا که از هم اینک مقدمات فاجعهای دیگر زیر عنوان ” خط شرق
به غرب متروی اصفهان ” چیده شده که قرار است دقیقا از بافت تاریخی اصفهان
و از زیر و یا نزدیکی بسیاری از مشهورترین آثار تاریخی ، همچون میدان نقش
جهان و … بگذرد و چند برابر شدن بودجه متروی این شهر ، نیز ، ادامه
بیتوجهی مسوولان شهری به شکایات و نگرانیهای سازمان میراث فرهنگی ،
میرود که حادثه تلخ دیگری را رقم زند . اضافهتر آنکه حساسیت اهالی رسانه
در اصفهان نه از سر کینه که نماد عشق به وطن ، دین و سنت است و در این راه
هیچ فرو گذار نخواهیم کرد .
امیر مسعود ابری – پیمان ابراهیمی – آسیه اسد پور – آسیه برهانی – حامد بذرافکن – محمد بندرعباسی – امیر حسین پورشمس – پیام پورفلاح – مهدی تمیزی – سید امین تویسرکانی – رها خسروی – احمدرضا جلوه نژاد – ایمان حجتی – فاطمه حاتمی – علیرضا حاتمی – خسرو خالقی – پونه خامین – امید خاتون آبادی – محمد علی خوشکام – احسان خسروی – عادل دهدشتی –سوزان ذاکر – علیرضا روحانی – پویا رهرو – سپهر سلیمی – ریحانه سجادی – لیلا شکوه فر – وحید شریفی – الهام شهیدان – آرشیده شاهنگی – کامران شیرزادی – شروین شلایی – لیلا شهبازیان – معصومه شهباز – رضا صالح پژوه – امیر مالک صالحی – فاطمه عبد الهی – دریا قدرتی پور – نفیسه قانیان – مهدی قانونی – سمیه قنبری – مجتبی کنعانی – احسان مرادی – زهرا محمدی – علی موسوی – شیوا معظمی – سمیه مسرور – رضا محبوب فر – مجتبی ندیمی – محمد ناظری
در آستانه روز اصفهان بودیم که دبیر انجمن حامیان حقوق بشر اصفهان با من تماس گرفته و خبر از تنظیم قرار ملاقاتی با شهردار اصفهان با محوریت بحث مترو دادند.
چند روز پیش از آغاز آذر ماه، از دفتر شهردار با دکتر حق پناه (دبیر انجمن حامیان حقوق بشر اصفهان) تماس گرفته و قرار ملاقاتی برای پنجشنبه تنظیم کرده بودند که البته این قرار به درخواست یکی دو تن از دوستان عضو جامعه اسلامی مهندسین بود که به گفته خودشان با هدف رفع سوء تفاهم های موجود بین بدنه غیردولتی و فعالین مدنی(یعنی ما!) با شهرداری و مسوولین درگیر در پروژه بحث برانگیز و جنجالی قطار شهری اصفهان، هماهنگ شده بود.
دکتر بهزاد حق پناه( عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و دبیر انجمن حامیان حقوق بشر اصفهان)،مهندس محمد کوشافر (عضو هیات علمی دانشگاه آزاد و دبیر پیشین شبکه زیست محیطی استان اصفهان)، علیرضا روحانی (رییس پیشین فدراسیون میراث فرهنگی،صنایع دستی و گردشگری استان اصفهان در مجمع ملی جوانان و سخنگوی ائتلاف ملی حامیان میراث اصفهان) و مهندس مجتبی کنعانی (رییس کمیسیون میراث فرهنگی ائتلاف ملی حامیان میراث اصفهان) افرادی بودند که در این نشست حضور داشتند.
این جلسه قرار بود از ساعت 11 تا 12 یعنی به مدت نهایتا یک ساعت به طول انجامد ولی تمایل آقای شهردار به ادامه نشست ما را تا ساعت 2 پس از نیمروز در محضر ایشان نگهداشت.
در این نشست، مهندس فاتحی یکی از باسابقه ترین کارشناسان سازمان قطار شهری اصفهان که از دهه 60 تا به امروز در این سازمان و در این پروژه درگیر بوده به همراه معاون عمرانی شهردار و رییس روابط عمومی شهرداری اصفهان نیز حضور داشتند.
به دلیل تعهد اخلاقی مبنی بر عدم انتشار محتوای نشست و صحبت های مطرح شده که دکتر سید مرتضی سقاییان نژاد(شهردار اصفهان) در آغاز نشست از ما گرفت، از انتشار آنها خودداری می کنم و فقط بسنده می کنم به اشاره اجمالی و تیتروار مهمترین مباحث مطرح شده در این نشست:
پس از ارایه یک گزارش به نسبت طولانی از سوی شهردار و بیان تاریخچه برج جهان نما و متروی اصفهان و اشاره به افراد درگیر در این پروژه ها، ارتباط این دو پروژه به یکدیگر و البته سیاسی جلوه دادن آن، دکتر سقاییان نژاد با تاکید بر اصل اعتماد متقابل (بین ما و خودشان) به بیان فعالیت های مطالعاتی،تحقیقاتی و اجرایی پروژه قطار شهری اصفهان پرداخت و پس از پایان گفته های وی، مهندس فاتحی وارد بحث شد.
در نهایت حاضران غیردولتی با توجه به مباحث مطرح شده، مشاهده برخی اسناد، مکاتبات و نقشه ها، همچنان قانع به انتخاب مسیر چهارباغ عباسی به جای خیابان شمس آبادی نشده و با اتخاذ این تصمیم همچنان مخالفت کرده و انتخاب این مسیر را با توجه به رخدادهای اخیر به ویژه برخورد دستگاه TBM با رمپ سی و سه پل، بسیار پر ریسک (از نظر روانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی) دانستند.
اما شاید دو نکته در این نشست برای شخص من بسیار مهم و در عین حال جالب توجه بود و می توانم به عنوان یک دستاورد به آن اشاره کنم.
نخست اینکه آقای شهردار به مخالفت خود با ایجاد شفت عمودی به عنوان یکی از چند راه پیش روی شهرداری و سازمان متروی اصفهان ( که تا به امروز یکی از دغدغه های فعالان و دوستداران میراث فرهنگی اصفهان بوده است، چرا که ایجاد شفت، حیات سی و سه پل را با تهدید جدی روبرو خواهد ساخت) جهت نجات از مخمصه ایجاد شده در کنار سی و سه پل مخالف بود و البته خود را در این حوزه تنها دانست و به معاون عمرانی خود که در کنارش نشسته بود اشاره کرد و گفت:هر چند همین آقای مهندسِ معاون ما از موافقین انتخاب این راهکار هستند و ریسک تهدید حیات سی و سه پل را در حداقل میزان ممکن می دانند، ولی من به عنوان شهردار که باید سایر مسایل به ویژه مسایل اجتماعی، فرهنگی و روانی در این زمینه را هم مورد توجه قرار دهم، مخالف ایجاد شفت هستم و در صورتی که رای من بر رای دیگران در تصویب این مساله غالب نشود، در کنار امضای خود حتما خواهم نوشت که من مخالف انتخاب و اجرای این راهکار بودم!
دومین مساله، پذیرفتن پیشنهاد ائتلاف ملی حامیان میراث اصفهان مبنی بر تشکیل کمیته ای مستقل با حضور دو نماینده از سازمان های غیر دولتی و دو نماینده از مطبوعات و رسانه های منتقد به همراه نماینده دستگاه های دولتی مرتبط جهت بررسی کلیه مسایل مربوط به متروی اصفهان با هدف رفع سوء تفاهم های موجود و بازگشت اعتماد از دست رفته شهروندان نسبت به عملکرد شهرداری و مدیران شهری و استانی از سوی شهردار بود که مسوولیت پیگیری سریع و اجرای آن را به آقای آذربایجانی رییس روابط عمومی خود واگذار کرد.
هر چند که ما همچنان بر همان مواضع پیشین خویش پافشاری می کنیم و همچنان انتخاب مسیر چهارباغ عباسی را یکی از بزرگترین اشتباهات تاریخی مدیران و مسوولان اصفهان می دانیم که پیرو آن حیثیت تاریخی و فرهنگی ایران و اصفهان لکه دار و مورد تعرض واقع شد، هم چنین بر این باوریم که طرح های توسعه در باشکوه ترین و بزرگترین پایتخت نخستین امپراتوری شیعه در جهان و عروس شهرهای مشرق زمین، تنها توسعه عمرانی را مد نظر دارد و هرگز بر مبانی توسعه پایدار استوار نیست و ادامه این روند بهشت ثانی خداوند بر روی زمین را به نیویورک ثانی بدل خواهد ساخت، ولی امیدواریم که این نشست نتایج مثبتی را در نجات میراث و هویت و آبروی از دست رفته این شهر در پی داشته باشد.